آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

آرینا و عروسی خاله یاسی

پنج شنبه هفته آینده یعنی ٦ مهر ٩١ عروسی خاله یاسیه. آرینایی که یه لباس خیلی قشنگ خریده به همراه یه سبد خیلی ناز تا وقتی خاله یاسی و عمو مجتبی اومدن تو باغ جلوی بیاد و  گل بریزه زمین. سرمون خیلی شلوغه. ...
30 شهريور 1391

آرینا و کلاس زبان

امروز با آرینا رفتم که کلاس زبان ثبت نامش کنم. آرینا هم فکر کرد اونجا مهدکودکه. چه کرد که من می خوام اینجا بمونم تو رو خدا منو نبر خونه. از شانس من هم اینجا هم مثل مهد راه رشد گفت باید ١ سال تو نوبت باشین. یعنی واقعا اینقدر سرشون شلوغه؟!!!!!! خدا داند. ...
21 شهريور 1391

آرینا میوه درخت گردو

متولد ٢ آبان میوه درخت گردو ( اشتیاق و شور) نجیب و با دید وسیع نسبت به جهان،  خودجوش و بلندپروازی او نامحدود است .  فردی غیرقابل انعطاف، شریکی استثنائی  اما بدقلق است. همیشه مورد علاقه نیست اما اغلب  تمجید و تحسین می شود. مدیر و باهوش، بسیار پر حرارت  اما گاهی اوقات مغرور است. ...
2 شهريور 1391

وقتی آرینا کوچک بود

آرینایی امروز یه خانم باردار تو تاکسی کنار من نشسته بود. برای یک لحظه یاد خاطرات خودم افتادم. چه احساس قشنگی بود وقتی باهات صحبت می کردم و دستم رو روی دلم می گذاشتم و در پاسخ به حرفهام به دستم ضربه می زدی. خدا رو هزاران بار شکر می کنم که تو رو به ما داد تا من با تو این احساس قشنگ رو تجربه کنم. یادم می آد یه روز که خیلی خسته شده بودم اصلا تکون نمی خوردی خیلی نگران شده بودم. بعد نماز اشکهام سرازیر شد و بهت گفتم: کوچمول مامان من نگرانتم پس کجایی؟ می خوای مامان رو دلواپس کنی یا با من قهری؟ شایدم لالا کردی. عسل مامان فقط یه تکون کوچولو بخور که خیالم راح...
2 شهريور 1391

آرینا و پارک

این چند روز تعطیلی هر شب آرینا رو بردیم پارک. وقتی از این اسبها سوار می شد حسابی لذت می برد دیشب هم رفتیم پارک آب و آتش. ولی دیر رسیدیم و فواره ها رو بسته بودن. آرینایی خیلی ناراحت شد. به همین دلیل بردیمش یه پارک دیگه تا ساعت 1 شب بازی کرد. هر شب هم یه دوست پیدا کرد. وقتی برگشت فقط یه لیوان شیر خورد و سریع خوابش برد. خدا رو شکر که حسابی بهت خوش میگذره. ...
2 شهريور 1391
1